جوک

ساخت وبلاگ
صبح رفتم الکتریکی محله مون، گفتم زنگ خونه مون خرابه! گفت: باشه، میام درست می کنم. هر چی منتظر موندم نیومد. زنگ زدم، بهم می گه: آقا من اومدم، ولی هر چی زنگ زدم کسی در رو باز نکرد!

ببین با کیا شدیم ٧٠ میلیون

.

.

. رفتم به مغازه دوستم، دیدم یه دختر شاکی اومد تو، لپتاپش رو کوبید روی میز و به فروشنده گفت: لپتاپتون خرابه، من این رو نمی خواهم.

فروشنده: چرا؟

دختره: من نمی تونم اطلاعات لپتاپ قدیمیم رو روی این بریزم! فروشنده: خانم! امکان نداره، می شه لطفا این کار رو جلوی من انجام بدین؟

دختره لپتاپش رو روشن کرد، یه ماوس هم از کیفش درآورد. روی فایل مورد نظر با ماوس راست کلیک کرد و Cut رو انتخاب کرد. ماوس رو از اون لپتاپ جدا کرد و با دقت به لپتاپ جدید وصل کرد. دوباره راست کلیک کرد و از اون جا Paste رو زد!

فروشنده... سکته کرد مُرد!

.

.

.

سه تا داداش تنبل! شب میخواستن بخوابن به هم میگن یکی پاشه چراغ رو خاموش کنه کسی بلند نمیشه باهم شرط میبندن که هرکه زودتر یه حرفی زد بلند شه چراغ رو خاموش کنه چند روزی شد ازشون خبری نبود تا اینکه همسایه ها در خونشون رو شکوندن سه تاشونو مرده پیدا کردن اولی رو غسل دادن و کفن کردن

:| دومی رو هم غسل و کفن کردن

:| سومی رو تا غسلش دادن

گفت من زنده ام اون دوتای دیگه هم گفتن پس پاشو برو چراغو خاموش کن!

.

.

.

دیشب زنگ زدم حاج اقا محلمون دیدم گوشی تلفنش رفت روپیغام گیر گفت: شما با منزل حاج آقافدایی تماس گرفتیدلطفابعدازشنیدن سوره بقره پیغام خودرا بگذارید الان دوروزه هنوز پای گوشی ام تا پیغام بذارم . . .

(- -) خندونهه**...
ما را در سایت (- -) خندونهه** دنبال می کنید

برچسب : جوک,جوک خنده دار,جوکستان,جوک جدید,جوکر,جوک فارسی,جوک بی ادبی,جوک باحال,جوک لری,جوک ایرانی, نویسنده : wegirl84epo بازدید : 45 تاريخ : شنبه 13 شهريور 1395 ساعت: 6:46